ملکه سرزمین من

قربون دختر خوشکل وهمیشه متعجبم برم من   لنا در حال چرت زدن تو بغل مامانی       ...

  ...

  واین مرحله نهایی بغل بابایی ...

اولین شب یلدای من خونه مامان جون در شیراز بود که خیلی خوش گذشت مامان جونی کلی غذاهای خوشمزه خوشمزه درست کرده بود هندونه خوشمزه من ...

یک روز صبح جمعه با خاله مریم ودایی امیرو صهبا تصمیم گرفتیم لنا رو ببریم باغ ارم وکلی از لنا عکس بگیریم ولنا همشو خواب بود ...

چند روز تعطیلی بهمن کهمصادف با آمپول 4ماهگی لنا هم بود مامان جون و بابا جون و خاله مریم تصمیم گرفتند بیاند اصفهان که برای واکسن 4ماهگی لنا پیشم باشن چند روز خیلی خوبی بود باهم رفتیم پل خواجو ولنا رو هم بردیم ...............ولی هوا خیلی سرد بود وما مجبورشدیم زود برگردیم تو اولین بار زاینده رود رو دیدی ...

این عکس هارو خاله مریم یه روز صبح که از خواب بیدار شده بودی و خوش اخلاق بودی ازت گرفت     لنا در شرف گریه                ...